داستان دنباله دار امیران (بخش پنجم) مرگ یا قتل
طهماسب با حامیان وارد قصر شدن.نادر از ساوالان به پایتخت رسیده بود و داخل قصر بود و ناصر و نادر هر دو آماده جنگ با طهماسب بودن از اون طرف رشید بسیار مریض بود و توی بسترش ناله میکرد.طهماسب و حامیانش وارد قصر شدن تا حامیانش به جمع اوری طلا و هر چیز باارزشی کردن.سربازان خانی به طور غافلگیرانه ای به حامیان حمله ور شدن و تونستن تعداد زیادی از اون ها رو از بین ببرن.البته این هم یادآور بشم طهماسب تنها کسی نبود که میخواست انتقام بگیره خیلی کسایی دیگه هم بودن.اسبی نخست وزیر دورو قبل از حمله با تعداد زیادی از سربازان و کشاورزان و کارگران شهر که پیروش بودن فرار کرده بود.در برخورد اول طهماسب با برادران خانی بهشون هشدار داد اما توجه نکردن اینجا بود که نادر به طهماسب حمله ور شد و مجروح شد طهماسب و حامیانش به نادر و ناصر اجازه فرار دادن.از جمله کسانی که با برادران خانی همراه شدن سلطانیان به فرماندهی جلال و خانواده ناصر خانی و تعداد اندکی از مردم کشور که با خانی ها موافق بودن.اما ناصر میخواست پدر خودش رو هم از کشور ببره که پدرش مرده بود رشید ولی چجوری؟
روی بدن رشید جراحاتی وجود نداشت ناصر گفت حتما خفه شده اون طهماسب رو متهم کرد اما طهماسب حتی قیافه رشید رو هم ندیده بود.خانها از ایران رفتن و طهماسب با زیرکی بر روی تخت نشت.
در بخش ششم به پیدایش کشور اوژن در شرق ایران میپردازیم.
داستان دنباله دار امیران (بخش چهارم) حامیان طهماسبی
بعد از ازدواج هدی با هوشنگ اون ها جنگل رو رد کردن اما هدی مجبور بود با طهماسب همراه بشه و جنگلی ها هم از اسمشان اهل جنگل بودن اینجا بود که طهماسب و هدی تصمیم گرفتن هوشنگ که از حامیان بود و در بخش های قبل باهاش اشنا شدید رو بجای هدی بذاره اما کار سختی ولی چاره ای نبود جنگلی ها میبایست کنترل میشدن.حامیان طهماسبی یکی دیگر از گروه های شورشی شدند تعداد اون ها زیاد شد چون تعداد کمی از جنگلی ها قرار بود همراه طهماسب باشن و بقیه میبایستی به رهبری هوشنگ در جنگل بمونن اما همین تعداد کم ده برابر اهالی روستا بود بالاخره طهماسب و حامیانش به شهر رسیدن شهر داشت نابود بود سپهسالاران شورشی و دیگر گروه ها مثل هلالی ها (با پرچمی که روی ان هلال ماه میباشد و از مهاجران عرب هستند و رهبر انها شخصی به عمر میباشد که بعد ها با انها اشنا میشوید) سرداران در شهر کشتار میکردند و خانیان هم به کشتار شورشیان معترض پرداخته بودند اما نفرت طهماسب به او اجازه مقاومت داد در همین حل نادر در حال برگشت به پایتخت بود تا از حق پدرش دفاع کند.در اول طهماسب به سربازان خانی حمله کردن و سلاح های زیادی مثل چاقو و شمشیر بدست اوردند.بعد شروع به تبلیغ کردن تا مردم رو با خودشون همراه کنن.خبر پیدایش طهماسب در سرتاسر کشور پیچید اون طرفدار مردم بود.تمام مردمان از پیر و جوان گرفته تا دختر و پسر اومدن به پایتخت و سلاح اون ها تعداد زیادشون بود یورش میبردن به سپهسالاران شورشی و شمشیر بدست میاوردن.طهماسب شورشیان سرکوب کرد و به قصر حمله کرد.
و در بخش بعدی که خیلی حساس هست ببینید رقابت برادران خانی (نادر و ناصر) با طهماسب و قتل رشید
داستان دنباله دار پادشاهی طهماسبیان یا امیران (بخش سوم) ازدواج طهماسب
همونطور که در بخش دوم خوندید گروه حامیان تشکیل شد.در این بین هوشنگ وفادار طهماسب متوجه عشق هدی به طهماسب شد.قبل از اینکه حامیان از جنگل خارج بشن طهماسب به دلیل خسارات مالی و جانی که بوجود اومده بود تصمیم گرفتن با اهالی روستا یه چند وقتی رو تو جنگل بمونن و هدی بانوی جنگلی ها که از کارش پشیمون بود سعی در جبران تمام خسارات شده بود منظورم از خسارات مالی این بود که جنگلی ها قبل از جنگ با طهماسب به روستا حمله کرده بود و منظور از خسارات جانی تقریبا نمیتوان گفت همه اطرافیان طهماسب مردند بیشتر مجروح شده بودند ولی دو نفر کشته شده بود یکی از انها باعث جنگ شده اون به یکی از جنگلی ها بی دلیل حمله کرده بود و اون یکی به دست حیوانات درنده کشته شده بود.هوشنگ که از عشق هدی به طهماسب باخبر شده یود قضیه رو به طهماسب خبر داد طهماسب خیلی شوک نشد چرا چون خود اون هم عاشق هدی بود!!!
عروسی اون ها توی جنگل بر گذار شد اما به روش سنتی و بسیار زیبا این شادی خیلی طولانی نبود...
داستان دنباله دار پادشاهی طهماسبیان یا امیران (بخش دوم) انتقام گیری طهماسب بی تو پدر
زمانی که پدر طهماسب در بقل او جان داد او تصمیم به انتقام گرفت اما اون نمیدونست که این کار اسبی هست.طهماسب تمام دوستان و اهالی جوان روستا رو جمع کرد و اون ها رو قانع کرد کمکش کنن ولی تعدادشون کم بود اما چون همه به طهماسب اعتماد داشتن کمکش کردن بالاخره اونا به طرف پایتخت حمله کردن.اونا آذوقه و کوزه های اب فراوان با خودشون بردن راه زیاد نبود اما زحمتشون زیاد بود.در این راه اونا از یه جنگل میگذشتن.یکی از دوستان طهماسب که طهماسب خیلی بهش اعتماد داشت هوشنگ بود اون واقعا مورد اعتماد بود.در جنگل قومی زندگی میکردن به اسم جنگلی ها که طهماسب رو غافلگیر کردن ولی هوش و ذکاوت هوشنگ مانعش شد.قضیه از این قرار بود که جنگلی ها که تعدادشون خیلی نبود با نیزه به طهماسب و اطرافیانش حمله کردن ارباب جنگی شخصی به اسم هدی که زنی ترسناک بود.بلاخره جنگی شد و در این جنگ اکثر طرفداران طهماسب کشته شدن اما در اخر که هوشنگ محاصره شده بود رو به هدی کرد و گفت:از ما چی میخواین ما میخوام رشید رو نابود کنیم شما ها چی تو جنگل دنبال خوراک خودتون هستید و به فکر ابادانی نیستید.هدی یک دفعه لرزید و پس از اون جنگلی ها هم با طرفداران طهماسب همراه شدن و سوگند خوردند که همیشه پیرو طهماسب و هوشنگ باشن و اونا گروه حامیان طهماسب رو به وجود اوردن.اونا جنگل رو رد کردن.
گروه های زیادی بود در مملکت از جمله خانی ها که بر کشور حکوت میکردند.(به فرماندهی رشید)
یا سلطانیان در دربار خانی ها که پایه های کشور رو ساخته بودن یعنی ظلم و فساد.(به فرماندهی جلال)
یا دیگر گروه های که در اینده باهاشون اشنا میشید که چقدر برای طهماسب دردسر درست کردن مثل وحشی ها یا هلالی ها
آخرين مطالب ارسالي
داستان دنباله دار امیران (بخش هفتم-بخش آخر داستان امیران1) فرزندان قربان شهر
داستان دنباله دار امیران (بخش ششم) اوژن ملت خان ها
داستان دنباله دار امیران (بخش پنجم) مرگ یا قتل
داستان دنباله دار امیران (بخش چهارم) حامیان طهماسبی
داستان دنباله دار پادشاهی طهماسبیان یا امیران (بخش سوم) ازدواج طهماسب
شاخاب پارس
متفرقه
داستان دنباله دار پادشاهی طهماسبیان یا امیران (بخش دوم) انتقام گیری طهماسب بی تو پدر
Template Design Workshop offers professional web templates, flash templates and other web design products available for immediate download. This template also designed by Template Design blog design team. You can download free templates for your site, blog, cms or portal. Feel free to contact us about new templates.
Free rtl Blog Templates Template Design Group Free Blog Templates Blog Templates Free Blog and Site Templates Free Persian Blog Templates.